مراحل توانمندسازی
برای توانمندسازی نیروی انسانی مراحلی وجود دارد که عبارتند از: (باون ولاولر[۱]،۲۰۱۳).
- مرحله تسلط: یک مدیر، هنگامی میتواند افرادی را که در حیطه نظارتش هستند توانمند سازد که خودش بر آن نیروها اشراف کامل داشته باشد. در این مرحله مدیر به دلیل اقتداری که دارد، تصمیم میگیرد و کارکنان تصمیمهای او را به مرحله اجرا در میآورند، تا از این راه به توانایی های آنان افزوده شود.
- مرحله مشورت: هدف این مرحله، این است که افراد یاد بگیرند. در این مرحله، مدیر با کارکنان مشورت میکند و حتی در مواردی که میداند کارکنان اشتباه میکنند با آن ها موافقت میکند تا در عمل با مشکلات برخورد کند.
- مرحله مشارکت: در این مرحله تصمیمها به طور مشترک گرفته میشود.
- مرحله تفویض اختیار: در این مرحله به افراد اختیار داده میشود که تصمیم بگیرند.
تواناسازی کارکنان یکی از الزامات سازمان های کنونی است. جهت تواناسازی افراد در سازمان به طور کلی گام های زیر باید برداشت شود:
گام اول: تحول ساختار سازمان از حالت سنتی به حالت ارگانیک و پویا، تا بستر و زمینه بروز توانایی افراد در سازمان برای آنان آماده گردد و افراد بتوانند پتانسیلهای واقعی مثل خلاقیت و شایستگی را از خود نشان داده و به مرحله اجرا در آورند.
گام دوم: جهت تواناسازی در سازمان، فرهنگ سازمانی باید تغییر نماید تا افراد یاد بگیرند که بصورت مشارکتی در تصمیمگیری ها و اجرای عملیات اقدام نموده و مسئولیت بیشتری از خود در قبال وظایف محوله نشان دهند.
گام سوم: رهنمودهای لازم جهت تواناسازی مدیران و کارکنان را مدنظر قرار داده و جهت اجرای این مقوله باید کلیه افراد سازمان اعم از مدیران و کارکنان آموزش های لازم را کسب نمایند.
گام چهارم: موانع توانمندسازی در سازمان شناسایی شده و تدابیر و راهکارهای مقابله با آن ها اتخاذ گردد .
توانمندسازی در سه سطح فردی (نگرش ها) گروهی (روابط بین گروه ها) و ساختار سازمانی عمل میکند. (کارگر،۱۴۴:۱۳۹۰).
الف- نگرش ها
مقدمه و شروع رفتار، نگرش است، ابتدا نگرش است که شکل میگیرد و این نگرش با شرایطی به رفتار منجر میشود. توانمندسازی سه تغییر اساسی در نگرش افراد سازمان ایجاد میکند:
تغییر در روش: هر گروه کاری علاوه بر رسیدن به هدف خود، باید چگونگی دستیابی به آن را نیز در نظر داشته باشد.
تغییر در مسئولیت: در گروه کاری توانمند، هر شخصی از مسئولیتی برخوردار است که قبلاً متعلق به رهبر بود.
تغییر در یادگیری: سازمان سنتی، بطور واکنشی عمل میکرد در صورتی که در سازمان توانمند، افراد به احترام کارها، جستجو و حل مشکلات خطرپذیری، ابراز نظریات و همکاری تمایل دارند.
ب- روابط گروهی
در سازمانهای توانمند، روابط پویا جایگزین قید و بندهای دست و پا گیر میشود؛ عزم و قصد مشترک وجود دارد؛ افراد از توانمندی خود برای بهرهگیری از استعداد تمام اعضای گروه استفاده میکنند؛ از مناسبات و ارتباطات بطور ثمربخش استفاده میکنند؛ اعضای آن، قدر یکدیگر را میدانند و تلاشها را پاس میدارند؛ با دیگران در چارچوب سازمان همکاری میکنند؛ منافع سازمان را بر منافع خود ترجیح میدهند (کارگر، ۱۳۹۰: ۱۴۶).
ج- ساختار سازمانی
ساختار سازمان سنتی از شکل هرم برخوردار است در حالی که سازمان نو و توانمند، ساختاری شبیه به دایره یا شبکه دارد. مشخصات این دو ساختار در جدول (۲-۲) آمده است.
جدول۲-۲ مشخصات ساختار هرمی و دایرهای
مشخصات ساختار هرمی شکل | مشخصات ساختار دایرهای |
ـ تصمیمات توسط افراد در رأس هرم اتخاذ میشود | ـ مشتری (اربابرجوع) محور است |
ـ تغییر به کندی و کمتر صورت میگیرد و تنها از رأس سرچشمه میگیرد | ـ مسئولیت، مهارتها و قدرت و کنترل تقسیم میشود |
ـ بازخور و ارتباط از بالا به پایین تغذیه میشود | ـ کنترل و هماهنگی از طریق ارتباط دائمی و تصمیمات متعدد حاصل میشود |
ـ میزان حرکت و ارتباط بین بخش ها حداقل است | ـ در برابر چالش های جدید، گاهی اوقات تغییر باید بسیار سریع صورت پذیرد |
توجه به کارکنان به سمت بالامعطوف است شخص بالادست، مسئول نتایج کارهای زیردستهاست | ـ قدرت از توانایی تأثیر و تحریک دیگران ناشی میشود، نه از سمت موفقیت فرد |
از کارکنان انتظار انگیزه نمیرود، بنابراین لازم است رفتار آنها کاملاً کنترل شود | ـ به تحرک در آوردن، پیوند دادن و توانمند ساختن گروهها قطعاً از وظایف مدیران است |
منبع: (کارگر، ۱۵۰:۱۳۹۰).
توانمندسازی نیروی انسانی دارای اصولی است که با رعایت آن ها می توان با اجرای توانمندسازی به موفقیت دست یافت برخی از این اصول در ذیل آورده شده است: (یوکل و بکر[۲]، ۲۰۱۲: ۲۲۰).
۱) برای اجرای توانمندسازی هیچ فرمول جادویی یا دستورالعمل استاندارد وجود ندارد، اجرای توانمندسازی در هر شرایطی ویژگی های خاصی دارد؛
۲) توانمندسازی در خدمت یک هدف است: توانمندسازی وسیلهای برای رسیدن به هدف است نه اینکه خودش هدف باشد. توانمندسازی به کارکنان کمک میکند تا به سازمان و خودشان کمک کنند و به شغل آنان معنا و احساس غروری بخشد تا بتوانند کار را به طور مطلوب انجام دهند؛
۳) توانمندسازی را باید مدیریت کرد: آن را انجام دهید و مطمئن باشید که در حال اجراست؛
۴) توانمندسازی وقتی خوب عمل میکند که مبتنی بر ارزشها باشد: زمانی از توانمندسازی انرژی بیشتری به دست میآید که مدیران مقبول کارکنان باشند؛
۵) اعتماد و تعهد دو نکته کلیدی محسوب میشود: با تسخیر افکار و روان کارکنان میتوانید مشارکت آنان در پیشنهادات را فراهم کرده، وفاداری و تلاش آنان را مضاعف کنید؛
۶) با تعریف مرزهای کاری میتوان حدود اختیارات کارکنان را روشن کرد: با حذف موانع شرایط این کار فراهم میشود؛
۷) ارتباطات و اطلاعات: شریانهای حیاتی یا مایه زندگی توانمندسازی هستند؛
۸) آموزش توانمندسازی چیزی بیش از اقدامات اصلاحی است: کارکنان را برای مشارکت بیشتر، ارتقای سطح عملکرد آماده سازید؛
۹) مربیگری بیش از کنترل و نظارت مؤثر است: بویژه وقتی که میخواهید کارکنان را تشویق به مشارکت کنید و آنان را رشد دهید؛
۱۰) گرامیداشت و قدردانی از افراد برای موفقیت های آتی لازم است.
۱۱) توانمندسازی وقتگیر است: تغییر از فرهنگ کنترل و دستوردهی به توانمندسازی مستلزم تعهد به یک تغییر بلندمدت است. برای موفقیت توانمندسازی باید مشارکت و درگیری کارکنان در یک برنامه بلندمدت در نظر گرفته شود؛
[۱]-Bowen& Lawler
[۲]-Yukl& Becker